سیما و هویت حزب واحد
عمر محسن زاده عمر محسن زاده

متن سخنرانی رفیق عمر محسن زاده در گفتمان پالتکی    

  شب نهم اپریل 2010

اتاق کنگره                                    

 د وستان و رفقای گرامی سلام بر شما

نخست از همه میخواهم از گردانندگان اتاق کنگره بخاطر ابتکار و زحمات شان و از اینکه امشب بمن اجازه سخن گفتن داده اند ابراز سپاس نمایم . امیدوارم در نشست امشبه مان گفت و شنود زیاد داشته باشیم .

 دوستان فرهیخته

رفقای اگاه و رسالتمند

 در حدود هشت سال پیش شاخه های آمیزگار حزب ما خطوط اساسی برنامه ئی  خود را با توجه به شرایط تغیر یافته کشور ما تدوین و اعلام نمود ند.حزب ما در آن روز ها  در نخستین اسناد و بیانات سیاسی خود باورمندی راسخ خود را به دیموکراسی و کثرت گراُّئی سیاسی و اجتماعی ابراز نمود و اظهار داشت که در راه دیموکراتیزه کردن ساختارهای اجتماعی و نهادینه سازی آن ها در جامعه مبارزه خواهد کرد.در سال های که گذشت معیار سیاست ها و کارکرد های سیاسی حزب مان تشخیص نیازمندی ها وخواسته های مردم بود .حزب تدریجأ با روابط و مناسبا ت اجتماعی نو کشور آشنا شد و شرایط ذهنی و امکانا ت عینی موجود را شناخت . حزب دیدگاه ها و ساختار های نیرو های نها یت متنوع سیاسی را در کشور به ارزیابی گرفت و تشخیص داد که از میان آن ها دو نیروی اساسی یعنی نمایندگان سرمایه و حضور نظامی ـ سیاسی غرب و نیرو های وابسته به بنیاد گرایان اسلامی گاهی با هم و گاهی در برابرهم زمام امور کشور را در دست گرفته و میگیرند .آن ها مشترکأ برای نهادینه ساختن سیستم " سرمایه داری لیبرال " در کشور ما تلاش میورزند .

حزب تصریح نمود که برغم کمک های سخاوتمندانه بیرونی و امکانا ت گسترده رشد باز هم فعالیت های رژیم حاکم در عرصه های اقتصادی , اجتماعی و فرهنکی مایه بهزیستی و رفع نیازمندی های اساسی مردم نگردیده و در نتیجه تحمیل نسخه های نادرست اقتصادی و تسلط شبکه های مافیاّ ئی نه تنها بیعدالتی اجتماعی و فقر عمومی گسترش یافته بلکه لایه های از اقشار میانه اجتما عی تا مرز از دست دادن موجودیت خود متضرر گردیده اند . نیات بیرونی ها در امتیا ز دهی به گروه های معین جنگ سالار و کارگذار به ویژه ثروتمند ساختن افراد معدود به قیمت غصب دارا ئی های عامه و فروش نازل موسسا ت تولیدی دولتی مبین بنیا نگذاری یک جامعه لیبرال در بُعد اقتصادی است . حزب ما با توجه به پیآمد های دردناک این سیاست چون فقر , بیکاری , فساد , بیعدالتی و انهدام محافظت های اجتماعی از نقش دولت در اداره اقتصادی با حفظ بازار آزاد و سکتور خصوصی حمایت نمود و رقابت سالم را ضروری دانست .حزب با توجه به به حضور و عملکرد نیرو های بیرونی در کشوراز نقض حاکمیت ملی سخن گفت و خواهان ارتقای ظرفیت های امنیتی کشور با جلب همکاری مردم در روند صلح و تأمین امنیت گردید.

حزب بار ها تصریح نمود که بدون اراده سیاسی و بدون پیشرفت اقتصادی تأمین امنیت امر دشوار است حزب با توجه به مسأله ملی از تنوع و تفاوت های گوناگون نژادی , زبانی , قومی و مذهبی در خط افقی جوشش های اجتماعی سخن گفت و خواهان اتحاد دوامدار و پایدارکلیه ساختار های اتنیکی ـ اجتماعی در پرتو همزیستی , همسو ئی ,و همکاری درازمد ت آن ها گردید . در برابر گرایش های اتنوسنتریک و برتری جوئی های ملی از مبارزه دادخواهانه بخاطر تأمین حقوق ملی مردم و امکانات قانونی و تضمین شده برای مشارکت ملی یاد آوری نمود .حزب در عرصه سیاست خارجی بر اصل غیرمتعهد بودن افغانستان و عدم وابستگی به سیا ست ها و نیرو های خارجی تأکید ورزید .حزب تعین چارچوب حقوقی عادلانه و مبتنی براحترام به حاکمیت ملی افغانستان را برای حضور نیرو های بیگانه ضروری دانست وحل مسأله افغانستان را از طریق سیاسی وصلح آمیز مطالبه کرد .

در بخش های متنوع دیگر زندگی سیاسی ـ اجتماعی مردم به ویژه پرابلم های اجتماعی , مسا یل دین , فرهنگ , آموزش و بهداشت , حقوق بشری , دفاع از حقوق و مطالبا ت زنا ن , حقوق مدنی و شهروندی مردم و سهمگیری آنان در اموراجتماعی و اداره دولتی , تشکل نهاد های مدنی و اجتماعی , مصئونیت های اجتماعی , بسیج جوانان و ده ها مورد دیگرحزب دیدگاه های دقیق خود را فورمولبندی نموده و از موردی به موردی در جستجوی حل دشواری ها بوده است.برغم اینکه انگیزه های سیاسی در میان نیرو های مترقی و دموکرات ضعیف بود و آشفتگی و پراگندگی اندیشوی و سازمانی ناشی از وضع پیچیده کشور برازندگی داشت حزب ما آرزوی صمیمانه و خواست صادقانه همپا و همکار شدن با مجموعه نیرو های ملی و دموکرات را بخاطر دموکراسی و داد اجتماعی ابرازنمود و دراین راه گام گذاشت.در سال های که گذشت حزب ما نه به نیرو های اقتدارگرا پیوست و نه آرمانگرائی را پیشه کرد .حزب ما با توجه به شرایط ویژه کشوروهمگامی با خواسته های زمان راه رسیدن به همسوئی ها و وحد ت را گشود و به آگهی رساند که میخواهد حزب بخش بزرگی از مردم افغانستان باشد و بر مبنای برنامه دادخواهانه خود نما یندگان طیف گسترده طبقات , اقشا ر و لایه های میانی و پاهینی جامعه و حتی لایه های از اقشار بالائی را با خود داشته باشد.حزب با برده باری و مدارا در سیاست از دگراندیشی , نو اندیشی و مبارزه مسا لمت آمیز وسازنده پیشتیبانی نموده و فعالیت های خود را در چارچوب آزادی ها و امکاناتی که قانون اساسی ببار آورده است سازماندهی کرده و میکند .

حزب ما از نخستین لحظه های پیدایش خود خود را وارث سنن پرافتخا ر مبارزات و جنبش های استقلال طلبانه وتجدد گرایانه , دموکراتیک و داد خواهانه سده پیشین کشور ما دانسته و خود را موظف به حفظ و تحکیم دستاورد های آن و درس گیری ار تجارب و اندوخته های آن میداند . همین وفاداری و تعهد به راه و ارمان وطنپرستان , آزادیخواهان و داد خواهان قسمأ هویت و خصلت آنرا به صفت حزب

مردمی , مترقی و داد خواه مشخص میسازد .

 رفقا و دوستان گرامی ,

 هر چند بیان همه سیاست ها , اصول سازماندهی و پراتیک حزب ما در گفتمان امشبه مان مقدور نیست مگر ذکر پراگنده موارد یاد شده مبین آنست که برخی از ایده ها و اندیشه های اساسی در جریان چند سال گذشته در مبارزه عملی حزب ما شکل پذیرفته و آزمون شده اند .این ایده ها و تصورات یقیننا بار دیگر در گردهمائی عالی حزب ما یعنی کنگره وحد ت مطرح خواهند شد . مواردی هم وجود دارند که حزب ما بنا بر پیچیدگی وضع سیاسی ـ نظامی و شرایط دشوار اجتماعی کشورما تا هنوزپاسخ های مناسبی را برای آنها پیدا نکرده است و مساعی جستجو  برای یافتن آنها ادامه دارد .به یقین ابتکار شورای اروپائی حزب واحد ما در راه اندازی گفتمان سازنده به پیشواز کنگره نیز در همین را ستا است . برای من مایه خوشی فراوان است که رفقای نستوه و پژوهشگرما در نشست های پیشین اتاق کنگره به مسایلی پرداختند که برای تعین دورنمای سیاسی حزب ما دارای اهمیت ویژه است . سخنرانان گرانقدر نگرش و بینش های خود را در رابطه با مبانی فکری آینده حزب ما بیان کردند و چنانچه گمان میرفت گرانیگاه های گفته های شان باز هم مسایل عقیدتی بود .رفیق فهیم ادأ  تز اساسی را مطرح و خاطر نشان ساخت که حزب ما نباید ایدیالوژی های فراگیر و سا زه های تیورئیک جامع را اساس حزبیت سیاسی خود قرار دهد , حزب نباید ایدیالوژی رسمی داشته باشد , حزب ما باید فعالیت های خود را گرد مجموعه ای از سیاست ها و پروژه های مبتنی برعمل مشترک بخاطر برآورده شدن اهداف مطروحه خود به ویژه داد و پیشرفت اجتماعی , تأمین صلح و امنیت , مشارکت دموکراتیک , آموزش و فرهنگ و دیگر مسایل متمرکز سازد . از دید گاه رفیق ادأ وحدت نیرو های سیاسی پیرامون ایدیالوژی امر دشوار است .

رفیق یاسین بیدار با سخن های ارزنده خود نیز در همین راستا گام گذاشت و با رد ایدیالوژی خواهان گرائیدن حزب ما به دموکراسی و عطف توجه به جغرافیا و دین گردید . البته برداشت من از گفته های شان در مورد ایدیالوژی همان مارکسیسم ـ لینینسیم دیروزی و مارکسیسم امروزی بود .طوریکه دیده شد هر دو رفیق گرامی مواد کافی برای گفتمان ما ارزانی داشته اند . بمنظور نظم دهی گفتمان ما و ژرف نگری بیشتر در مسا یل جداگانه من پیشنهاد رفیق قدیر حبیب را که رفیق پامیری گرامی در نشست هفته پیشین مطرح کردند تا ئید میکنم و از شما دوستان عزیز حاضر در اتاق خواهش میکنم که بگذارید صحبت امشب مان را تنها روی یک موضوع اختصاص دهیم و در ژرفای آن بنگریم. از دید من همین موضوعی که رفقای عزیز ما در رابطه با سیستم بینشی حزب ما مطرح کرده اند دارای الویت است و باید در باره آن بیشتر بگوئیم و بشنویم .من میخواهم سخن را از همین " ایدیالوژی " آغاز کنم. البته در رابطه با تعریف این واژه ضرورتی به گفتار ندارم چونکه دوستان و رفقای فرهیخته همه از آن اگاهی دارند .تنها چیزی را که میخواهم برجسته بسازم اینست که برغم مناظره و گفتمان بیش از سه صد سال باز هم در بیان دقیق این واژه اختلاف نظر است زیرا سیستم دیدگاه ها و ایده ها همواره به همان ارزش های اجتماعی و سیاسی وابسته است که گروه اجتماعی معین از آن پیروی میکند .در غرب ایدیالوژی را خوب نمیبینند و چنان میگویند که گویا این مفهوم با کمبود عینیت مواجه است . شاید ریشه این کم مهری نسبت به ایدیالوژی با سنت های روشنفکرانه اروپا رابطه داشته باشد زیرا در آنزما ن ایدیالوژی ها بیشتر بمثابه پیشداوری های پنداشته میشد که خرد  گرفتار آن ها بود . گفته میشد که ایدیالوگ ها در دید گاه های خود جزمی اند , داوری های آن ها تکراری است و ادعای واقعیت گرائی آن ها نا متناسب .در رابطه با نقد ایدیالوژی امروز نیز حرف ها فراوان اند .میخواهم از چند تای  آن ها یاد کنم  : 

ـ میگویند ایدیالوژی ها یک جانبه , نا برده با ر و تحمل نا پذیر, انحصار گر و تسلط خواه اند . 

ـ میگویند ایدیالوژی ها نسخه های آماده را برای حل پرابلم های بیشمار از راه " ساده سازی " ارائه میدارند .

ـ میگویند در ایدیالوژی ها نبود تضاد های درونی بیشتراز راه کم رنگ سازی نظریات , دیدگاه ها و تجارب متقابل ( مخالف ) بدست میآید .

ـ میگویند در ایدیالوژی از " ادعا واقعیت " برای پذیره ها و برداشت های خودی استفاده میگردد و بدینترتیب تز ها , دگم ها یا ایده های اساسی همه " بدیهی " پنداشته میشوند .

ـ میگویند در ایدیالوژی ها برخورد انتقادی مردود است و مناسبات واقعی متضا د اکثرا به تفسیر و تعبیر ایدیالوژی افاده میگردد .

ـ میگویند از ایدیالوژی ها " زاویه دید ایدیالوژیک " پدید می آید و این زاویه چنین است که  ایدیالوگ ها واقعیت پیچیده را بوسیله پدیده های جداگانه که در چارچوب بدیهی بودن ایدیالوژی آن ها قابل توضیح اند بیان میدارند ولی به جزئیا ت عمده این الگو متضاد یا ارزش کمتر میدهند و یا آن ها را کاملا نا دیده میگیرند.

ـ میگویند استدلال ایدیالوژیک " کور خود و بینای مردم " است , یعنی دیدگاه خود را کمتر ایدیالوژیک میداند و خصلت ایدیالوژی خود ی را کمتر درک میکند .

ـ میگویند ایدیالوژی های توتالیتر حتی فاکت های را انکار میکنند که خود به واقعیت آن ها معترف اند .

ـ میگویند در ایدیالوژی ها ایده های پیشینی سنگ پا یه ای برای ایده های اصلی و ایده های دیگر اند .از آنجا ئیکه درک جهان مستلزم ایده های اساسی اند پس در این سیستم میتواند هر بیان دربارهء واقعیت ایدیالو ژیک باشد .

 و اگر کوتاه بسازیم

 ـ میگویند ایدیالوژی ها دید معین را تحمیل میکنند و حتی همزیستی انسان ها را چارچوبی میسازند .آزادی انسان در پرتوایدیالوژی های سنت گرا تابع بینش ایده آل میگردد و با جزم گرائی فردیت اعضای جامعه زخم بر میدارد.

  ایدیالوژه سازی نیز در همین سیاق سخن و بیشتر بگونه واژه نا سزا گوئی سیاسی بکار گرفته میشود .

 دوستان عزیز ,

 به هر پیمانه ایکه دامنه انتقا دات بر ایدیالوژی گسترده باشد باز هم شگفت آور است که اندیشه های سیاسی و خواست های جنبش های سیاسی ـ اجتماعی در راه بر آورده شدن منا فع آنی و عملی و یا تحقق آرمان های شان در گذ شته , خود مایه پیدایش نخستین ایدیالوژی های سیاسی گردیده و اکنون هم هیچ دولتی , حزبی و یا سازمان و جنبش سیاسی وجود ندارد که دارای ایدیالوژی نباشد . در این میان برخی از سیستم های بینشی چنان به واقعیت زندگی سیاسی مبدل و همگانی شده اند که خصلت ایدیالوژیک آن ها را کمتر کسی بیاد میآورد .اکنون سیاست گذاران و بازیگران عرصه های گوناگون سیاسی در کاربرد مفاهیم چنان میپندارند که گویا واژه های سیاسی را بیرون از هر گونه چارچوب ایدیالوژیکی بکار گرفته اند و فرهودی این مفاهیم هم در همین است .به واژه های آزادی , داد و برابری , برادری و همبستگی , دیموکراسی , خردگرائی , پیشرفت , کثرت گرائی , دنیا گرائی ,انترناسیونا لیزم و ده های دیگر بیاندیشیم . آیا این اندیشه ها میتوانستند بدون کاربست در یک سیستم اندیشوی پیشرو به آنچه مبد ل گردند که امروز هستند ؟ امروز اگر ما از دیموکراسی سخن میگوئیم آیا منظورما دموکراسی یونان با ستان , یا جمهوری روم قدیم و یا دموکراسی های کمونی و قبیلوی ا ست و یا اینکه چیزی را مد نظر داریم که مولود حنبش روشنگری , روشنفکری و لیبرالیزم اروپا است ؟ بدیهی است که درک دموکراسی امروز بدون پیوند آن با ایدیالوژی سیاسی آنزمان امر محال است .

 دوستان و رفقای خردمند ,

 از آنجا ئیکه سخن امشبی ما روی مبانی اندیشوی , سیما و هویت آینده حزب واحد ما ست ناگزیریم گفتمان را در باره دیدگاه های ایدیالوژیک مشخص ترسازیم و به این پرسش بپردازیم که کدام سیستم بینشی یا جها ن بینی ما را در رسیدن به مرام ما کمک میکند و ما از گنحینه اندیشه ها و ارزش های جهانشمول ( اونیورسال ) که برای همه دارای اعتبار مساوی است چه چیز های را بر گرفته میتوانیم .جمعبندی این نظریا ت و مطرح ساختن آن در کنگره واحد خیلی سودمند خوائد بود .

زندگی سیاسی ما از دوران حزب دموکراتیک خلق افغانستان تا به امروز نشاندهنده این واقعیت است که ما در گذ شته بیشتر از اندیشه های لیبرال و سوسیا لیستی جا نبداری کرده ایم و حتی جنبش های پیشینه سیاسی ـ اجتماعی کشور ما از مشروطیت تا ویش زلمیا ن همه از همین اندیشه ها ملهم و برغم موجودیت برخی عناصر ملیت خواهی عمد تا دارای روحیه تجدد طلبی , پیشرفت و داد خواهی بوده اند .در سطح جهانی نیزدر میان انبوهه از ایدیالوژی های سیاسی تنها سیستم های اندک به ویژه اندیشه های لیبرالیزم , کانزرواتیزم و سوسیا لیزم توانسته اند جهانشمول گردند و برنامه های عمل را در سیاست رهبری کنند .لیبرالیزم ایدیالوژی بورژوازی و سیستم اقتصاد سرمایه داری آنست که بر پایه اصول استقلال فردی و فرد گرائی در جو روشنفکری ُرشد نمود و بمثابه نخستین ایدیالوژی شالوده دموکراسی لیبرال مدرن را پیریزی کرد .ایده ها و و ارزش های اساسی لیبرالیزم در عرصه سیاسی همانا حاکمیت مردم , تقسیم قوای سه گانه , انتخابا ت و اصل نمایندگی , آزادی بیان و عقیده , تحمل و برده باری , اصل دولت قانون و در عرصه اقتصادی  بازار آزاد و سر مایه داری و تشدید رقابت بود .مولفه اجتماعی  در لیبرالیزم بنا بر سرشت سرمایه داری از همان آغاز ضعیف بود .این سیستم بینشی هیچگاهی نتوانسته است ناسازگاری اصولی دموکراسی را با مالکیت خصوصی وسایل تولید حل کند . در سده نزدهم زمانی که فقر جانکاه اقشار و سیع را در اروپا در بر کشیده بود لیبرالیزم اشکال ملی و اجتماعی را بخود گرفت .در نیمه دوم سده بیستم نیولیبرالیزم واوردو لیبرالیزم که رفیق بیدار در گفتا ر هفته پیش خود از آن بنام سوسیا لیزم اروپائی یاد کردند پدیدار گشت .در این واریانت چارچوب نظمی برای اقتصاد و مداخله دولت در امور اجتماعی معین و طرح "اقتصاد باازار اجتماعی " رونما گردید .همچنان پس از جنگ جهانی دوم لیبرالیزم چپ رنگ گرفت .

لیبرال ها و محافظه کاران تغیرات سال های 1989 و 1990 ترسائی را بمثابه آغاز عصرنو دموکراتیک اعلام نمودند .دز سال های که گذ شت در واقعیت سیستم جهانی نیولیبرال پدیدار گشت و نماد آن چنین بود که گویا پیوند تاریخی سرمایه داری با دموکراسی لیبرال در نتیجه تحقق جهانی آن در هم میشکند . دگرگونی های سال های اخیر نشان داد که دموکراسی لیبرال آنچنانکه در سده های 18 و 19 ترسائی پدید آمده بود دیگر تدریجأ خصلت یک الگوی بسر رسیده را بخود میگیرد .

در این روز ها که ما در باره مبانی فکری حزب خود میاندیشیم و باور داریم که ایده های اساسی لیبرالیزم ما را در راه رسیدن به مرام مطروحه ما کمک میکند برخی از دانشمندان پایان دموکراسی لیبرال را در نتیجه دگرگونی های نیولیبرالی جهان و سیستم دولت ها اعلام نموده اند و برخی ادعا دارند که ما اکنون در مرحله مابعد این دموکراسی قرار داریم . دو گرایش یکی بین المللی سازی دولت و دو خصوصی سازی سیاست پدیده های اند  که کم از کم دو اصل اساسی دموکراسی لیبرال یعنی خلق واحد دارای حقوق مساوی و حکومت مسوول و قابل کنترول را مورد  سوال قرار میدهند . بدیهی است که با تغیرساختار دولت ساختار احزاب سیاسی نیز تغیر میخورد و مفکوره " احزاب مردم " یا نمایندگی حزب از یک کتله وسیعترو بیشتر که در باره آن بعدا صحبت خواهیم نمود همچنان اهمیت خود را از دست میدهند .متاسفانه در این جا نمیتوانیم چگونگی تأ ثیرات جهانی سازی را بر ایدیالوژی لیبرالیزم زیاد تر مورد بحث قرار دهیم . اما بهتر خواهد بود که یکی ار نشست های کنگره به همین موضوع جهانی سازی و تأ ثیرات آن بر زندگی سیاسی کشور ما اختصا ص داده شود , زیرا عوامل بیرونی اکنون نسبت به تضاد های درونی در کشور ما اثر گذاری بیشتر دارد .

در پهلوی لیبرالیزم ایدیالوژی محافظه کاران که از "جامعه ارگانیک " سخن میگوید نیزقدامت تاریخی دارد . این جهانبینی در مخالفت با ایده های پیشرو لیبرالیزم خواهان نگهداشت سنت ها و ُرشد آهسته اجتماعی بود و باور داشت که نظم جامعه باید از مذهب منشأ گیرد. از آنجا ئیکه لیبرالیزم و کانزرواتیزم هر دو پس از استقرار نظم سرمایه داری از این نظام پشتیبانی میکردند در میان آن ها وجوه اشتراک و تداخل ایدیالوژیک پیوسته بیشتر گردید . در کشور ما به غیر از یک دوره کوتاه بعد از سقوط نهضت امانی که در آن برخی از دیدگاه های محافظه کارانه در سیاست کشیده شد دیگر این ایدیالوژی هواداران بالقوه و نیرومند نداشت .جنبش ملی و دموکراتیک در کشور ما از همان آغاز با این سیستم اندیشه های محافظه کارانه سر سازش نداشت و اکنون حزب واحد نیز با این نظریا ت همنوائی ندارد .

 دوستان ورفقای ارجمند ,

 در نشست هفته پیشین اتاق کنگره رفیق یا سین بیدار با دید انتقادی در باره سیستم اندیشه های چپ سخن گفت , از نمونه شکست خورده سوسیا لیزم واقعا موجود در شوروی و دیگر کشور های سوسیا لیستی , از ایرو کمونیزم , از د یکتاتوری پرولتاریا , از مبارزه طبقاتی ,از اقتصاد پلانیزه شده , از ماتریالیزم دیالکتیک , از انترناسیونا لیزم و از مطا لب بیشمار دیگر .به هر اندازه ایکه این مسا یل بحث بر انگیز و قابل گفت و شنود باشند باز هم افتخار تاریخی ایدیالوژی چپ در این است که در برابر ایدیالوژی های لیبرال و محافظه کار " مسأله اجتماعی " را مطرح نموده و با برسمیت شناسائی ایده های اساسی لیبرالیزم سیاسی خواها ن دگرگونی ساختاری بمنظور پیدایش چنان شرایط اجتماعی گردیده است که در آن داد و پیشرفت اجتماعی بر آورده گردند .اندیشه های چپ به نیکوئی تصریح نموده اند که اشکال حاکمیت سیاسی با ساختار های اقتصادی موجود و روابط اجتماعی وابستگی دارند و هر تغیر ساختاری مفهوم دموکراسی را نیز دگرگون میسازد . اگر انسان گرسنه و بی سر پناه باشد و همه وقت خود را صرف زندگی بخور و نمیر و پر مشقت خود گرداند در آنصورت آزادی بیان چه مفهومی خواهد داشت ؟ همین اکنون در کشورما هر کسی میتواند کرزی را ناسزا گوید . آیا این آزادی بیان شکم های گرسنه را سیر کرده است ؟ آیا از رنج های بیکران مردم کاسته  است ؟ در جا ئیکه امکانا ت دسترسی به آموزش , فرهنگ و اطلاعا ت وجود نداشته با شد چگونه میتوان حقوق شهروندی را مبنی بر سهمگیری فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی تأمین نمود ؟ دموکراسی واقعی آنست که بر مبنای برابری و داد اجتماعی استوار باشد . اندیشه دموکراسی هر چند نسبت به اندیشه های چپ کهنتر است اما این نیرو های چپ بودند که اصل ارزش برابر همه انسان ها را بر جسته ساختند و آنرا برسمیت شناسائی رسا نیدند .در مرکز همه واریا نت های ایدیالوژیک چپ از سوسیالیزم تخیلی تا سوسیالیزم دموکراتیک همواره انسان قرار داشته و چپ حق آنرا در شگوفانی و ارتقای شخصیتش پذیرفته است .قرار داشتن فرد در مرکزایده های چپ ارزش اساسی توافق چپ است . چپ برای همه و نه برای یک عده معدود آزادی میخواهد. چپ برای همه  رهائی از احتیاج و تنگدستی و خوف وترس میخواهد .چپ خواهان آزادی واقعی است .چپ مدرن به هیچ وجه حاضر نیست تا واژه آزادی را به مفهوم اندیشه فرد به لیبرال ها بگذارد .آزادی نقطه آغازین پیریزی زندگی فردی است .فرد گرائی, کارکرد های اجتماعی و همبستگی اجتماعی نمیتوانند با هم در تضاد با شند . در رابطه با آزادی میان لیبرال ها و چپی ها وجوه اشتراک فراوان وجود دارد .همین چند روز پیش اسکار لا فونتین حین معرفی طرح برنامه حزب چپ المان به استناد یکی از تز های تیوری لیبرال تصریح نمود که مالکیت اساس آزادی است .باید همه مردم به ویژه زحمتکشان از طریق توزیع عادلانه ثروت اجتماعی وانتقال دارائی های اضافی تصدی ها به کارگران بما لکیت برسند . همچنا ن داد اجتماعی بنیاد آزادی است.داد اجتماعی از راه رفع علل بیعدالتی در جامعه و داشتن چا نس واقعی در سهمگیری همه در کار و شغل , در آموزش و فرهنگ , در رفاهیت , در دموکراسی و دیگر شئونا ت زندگی سیاسی ـ اجتماعی فراهم میگردد .مطالبه از دولت در جهت تضمین حقوق مساوی و حفاظت های همگانی , سلامت جسمانی و برابر سازی عادلانه سیاست چپ است .داد علاوه از توزیع عادلانه نعم اجتماعی داشتن چانس و امکان است .هر زمانی که در باره پیشرفت اجتماعی و ترقی سخن گفته میشود کلمه چپ به زبان میآید ومسلم است که نیرو های چپ همواره خواهان ترقی و بهزیستی بوده و آینده نگر و آینده ساز اند .پیشرفت اجتماعی و دموکراسی از اهرم های بر جسته چپ است . در جامعه ایکه هنوز تضاد ها و انتاگونیزم های اجتماعی و اقتصادی وجود دارند باید دولت اجتماعی همبستگی و مصئونیت های اجتماعی را تضمین کند . امر اجتماعی بدون عملکرد دولت نمیتواند بر آورده گردد ودولت نمیتواند ما فوق جامعه و فرد قرار داشته باشد . دولت اجتماعی ارتقأ دهنده جامعه اجتماعی است که باید برپایه همبستگی سازمان یافته تهعدات اجتماعی را تضمین نماید و همه خطراتی که زندگی افراد را تهدید میکند مرفوع سازد . نیروی همبستگی بنیاد و تجربه مرکزی جنبش کارگری , سندیکا ها , کوپراتیف ها و اتحادیه های صنفی است .تنها جامعه ایکه انسان های آن آماده کمک به همدیگر باشند جامعه انسانی است و در این جامعه رفاهیت دوامدار ممکن است . برای نیرو های چپ سازماندهی و ابراز همبستگی هم در درون کشور و هم در بیرون برای باهمی انسان ها یک اضل اجتناب نا پذیر است .اگرسرمایه در تمام جهان در حرکت است و کنسرن های سرمایه داری همه مرز ها را پشت سر میگذارد پس نیرو های چپ نا گزیر خواهد بود تا در همبستگی بین المللی و انترناسیونالیزم در برابر تهدیدات جهانی سازی نیولیبرال بیرون از مرز دولت ملی بکوشد و برای جهانی سازی دموکراسی اجتماعی برزمد , زیرا شکل دهی انسان منشانه  دموکراسی و قدرت اجتماعی به چارچوب بین المللی ضرورت دارد .جها ن ما اکنون به سازمان های بین المللی نیاز دارد تا قواعد عملکرد را در مقیا س جهانی تغیر دهند و استنا ندارد انسانی را رائج سازند .نیرو های چپ همچنان خواهان همکاری صلح آمیزبین المللی اند.دفاع از صلح برای همه نیرو های ترقیخواه بمعنی دفاع از انسانیت ودموکراسی است . صلح و آزادی اند که امر اجتماعی را تحقق پذیر میسازند .

دوستان و رفقای عزیز ,

 هر آنچه در باره ایده ها و ارزش های چپ گفته آمد بیشتر بیانات عام اند .پس از پیروزی جهانی نیولیبرالیزم چنان پنداشته میشد که " چپ " دیگر بپایان رسیده است .اما زندگی درس دیگری به ارمغان آورد وبر آمد جنبش ضد جهانی سازی نیولیبرالیستی پس از سال 1999 ترسائی هژمونی نیولیبرال را مورد سوال قرار داد .بحران بازار های مالی جهانی ضربه دیگری بر پیکر نیولیبرالیزم بود. واقعیت زندگی نادرستی اندیشه های نیولیبرالیستی را نشان داد و اشکار ساخت که نظم کا هی , لیبرالیزه سازی سیاست و اقتصا د و بازار های آزاد علاوه از اینکه باعث رفاهیت نمیگردند نابرابری اجتماعی و بحران بزرگ جهانی را که اقتصاد های ملی بسی از کشور های جهان را ورشکست میسازند ببار میآورند .بحران مشروعیت نیولیبرالیزم چانس های نوینی را فراهم ساخت تا نیرو های چپ پراتیک سیاسی خود را مورد تحلیل و تجزیه قرار دهند .بیان این پروسه در اینجا لازم نیست , تنها یکی از نتیجه گیری های اساسی آن در اینست که نقد بر سر مایه داری کما کان بمثابه مسأله اساسی جنبش چپ جهانی باقی میماند چه در سرمایه داری سرمایه گزاری به " مقیاس " و استثمارانسان به " پرنسیب "

مبدل گردیده است . نا برابری اجتماعی از راه بازار ( تقسیم کالا ) تشدید میگردد و در " دولت بازار "

همه چیز از فرهنگ , آموزش , ... تا حفا ظت در برابر جنا یت و زور به کالا مبدل میگردد .چپ امروزی عملکرد اقتصاد بازار را مورد سئوال قرار نمیدهد ولی خواهان کنترول و تصیح توزیع بازار است , چه اگر بازار از نگاه سیاسی نظم داده نشود و احاطه نگردد باعث انشعا ب جامعه و ضعف دموکراسی میگردد . بازار باید از طریق تشکیل خواست های دموکراتیک , منطق دولت اجتماعی و تقویت سکتور عامه مرزبند گردد . نیرو های چپ امروزی دیگر دوره سرمایه داری معروف " فوردیزم " را بپایان رسیده تلقی میکنند . بخش های گسترده حنبش چپ بدین باور است که جامعه آزاد و برابر تنها در آنسوی نظم اجتماعی سرمایه داری میتواند به وجود آید . این جامعه را سوسیالیزم دموکراتیک میدانند .هر چند جزئیا ت این جامعه را تا اکنون کسی تعریف دقیق نکرده ولی چپ اگاه که به پلان از پیش آماده شده برای یک جامعه دیگر باور ندارد در انتقاد بر وضع موجود و در پروسه های متنوع دموکراتیک  میخواهد بفهمد که جامعه نو چگونه خواهد بود . 

دوستان گرانقدر ,

پس از این نظراندازی کوتاه و شتاب زده به سیستم اندیشه های لیبرال و سوسیا لستی برمیگردم  به آنچه که ما در گفتما ن خود در باره حزب واحد مان مطرح نموده ایم و ازآن به ایجاز میگویم :

 ـ در باره سیاست و ایدیالوژی

   پس از فروپاشی سوسیا لیزم واقعأ موجود باری گفته شد که دوران ما د یگر دوره کاربست ایدیالوژی های جداگانه نیست بلکه دوره بکا ر گیری سنتیزی ( تر کیبی ) از اید یالوژی های متعدد است .اگر این نظردرست باشد پس در مورد حزب ما میتواند ترکیب ایده های اساسی هر دو سیستم بینشی لیبرال و چپ با وزنه هر چه بیشتر به دموکراسی , داد و پیشرفت اجتماعی در همسانی با شرایط و خواسته های مان سودمند واقع گردد .فکر میکنم که این ترکیب باز هم کافی نخواهد بود وما ناگزیر خواهیم شد تا با درنظرداشت فاکتور بیرونی , عدم موجودیت روابط و ساختار های نور ما ل اجتماعی و شرایط تغیریابنده ملی و بین المللی همواره سر از نو در برابر واقعیت قرار گیریم و در جستجوی راه حل از موردی به موردی سیاست های نوی را پیریزی کنیم . فاکت امروزی اینست که ما در حا ل حا ضرتیوری بزرگ و کامل برای تغیر وضع در کشور خود دراختیا رنداریم . ما میتوانیم تنها در گفتمان آزاد همه اعضای حزب و گفت و شنود های سازنده با مردم نگرش سالم را در با ره شرایط , راه ها و نتائیج عمومی انکشافا ت درونی و بیرونی کشور بد ست آوریم .

ـ در باره وحد ت و کثرت گرائی

 تعدد احزا ب در کشور ما نشا نه ای از تضا د های گو نا گون ساختار ا جتما عی است . حزب واحد اگربا همه نیرو در امر وحد ت میکو شد میداند که خطر جدی زندگی سیاسی و  جوشش و به هم با فتـگی اجتماعی ما را تهدید میکند . سعی در راه وحد ت در حقیقت تلاش برای آفرینش توافق یا کا نسنس ( قسمأ از دست رفته ) ا ست , توافق در میا ن نیرو های همسو , توافق در سطح ملی .برای حزب ما وحد ت با نیروهای ملی , دموکراتیک و ترقیخواه با اهمیت است  ولی مهمتر از آن کار و ریشه دوا نید ن در میان مردم است . حزب ما نیک میداند که آمیزش سیستم های مختلف , منافع گوناگون , دیدگاه های مختلف و حتی شیوه های زیست مختلف امر نهایت دشوار است .اما حزب با پذیرش پلورالیزم سیاسی و اجتماعی , موجودیت همزمان و صلح آمیز منافع مختلف و مواضع سیاسی را برسمیت شناخته و آن ها را مشروع میداند . حزب ما در زندگی درونی خود نیز باید این اصل را رعا یت کند . در حزب ما باید موجودیت گروپ های کاری , پلاتفورم ها , اتحاد ها و بهم پیوستگی های درون حزبی مجاز با شد .حزب ما باید برای حل مسأله ملی و دفاع ازحقوق اقلیت ها ی ملی خواهان در نظر گیری جدی اصل پلورالیزم اجتماعی در سیا ست داخلی باشد .

 در باره سیما و هویت حزب واحد

 ـ حزب مان را نمیتوان در کتگوری معینی از احزاب بیرونی همردیف شمرد , چه حزب ما بمثابه فرآیند شرایط سیاسی ـ اجتماعی ویژه افغانستان دارای اهداف مرامی و راهبرد متفاوت نسبت به این احزاب است .حزب ما تنها بر پایه عملکرد ها , تجارب و دستآورد های کار و فعالیت خود راه مشخص کردن هویت خود را سپری خواهد کرد . آنچه خصلت و معیارهای خود شناسائی حزب ما را تعین میکند باید باما هیت اندیشه های دموکراتیک و داد خواهانه آن مطابقت داشته باشد.پس در اینصورت حزب ما باید حزب دموکراتیک و چپ باشد. تنها معیار دادخواهی است که حزب ما را از سایر احزاب لیبرال متمایز میسازد .

 در باره دین و مذهب

 ـ اگر حزب ما  از اندیشه های دموکراسی و پیشرفت اجتماعی پیروی میکند و تجدد طلب است در آنصورت باید ازپرنسیپ های دولت ملی در امر جدائی دین و دولت جانبداری قاطع نماید .حزب ما نباید اجازه دهد که از دین برای مقاصد سیاسی سئو استفاده صورت گیرد. این امر بمعنی بی حرمتی به دین و مذهب نیست زیرا حزب ما به نیروی بزرگ اخلاقی دین در رهبری یک جامعه سیاسی باور دارد و خود اگاهانه از این نیرو برای صلح و همبستگی استفاده میکند.

اگر حزب ما در سطح جهانی از اصول پلورالیزم پیروی میکند در آنصورت نباید اصل 

" نسبیت فرهنگی " را موجه بداند و پرنسیپ های دموکراتیک نظم جهانی را نادیده گیرد.

 در باره ناسیونالیزم و انترناسیونالیزم

ساختار های اتنیکی ـ اجتماعی و روابط متقابل  آنها در کشور ما تا هنوز تا همان سطی رُشد نکرده است که از همگرائی آنها ملت واحد تشکیل گردد . معیارها و سمبول های خود شناسائی آن ها هنوز هم در محدوده قومی و ملیتی خود آنها قرار دارد . تلاش هائی در جهت ایجاد دولت ملی نیز تا اندازه زیاد در زیر تأثیرات بیرونی قرار داشته و تصورات ملی هیچگاهی منجر به پیدایش ایدیالوژی ملی نگردیده است . در حقیقت پیدایش دولت های فورمال ملی از اندیشه های اتنوسنتریک و ملیگرایانه پیشی گرفته است .در حال حاضر نیز بنا بر ترویج سیستم های فکری غیر ناسیونالیستی به خصوص ارتباطات نزدیک با بیرون امکان پیدایش ناسیونالیزم امر دشوار است .درعوض بنا بر بین المللی شدن مسأ له افغانستان و ارتباطات گسترده جهانی آن زمینه های همکاری بین المللی و تأمین روابط با بیرون مساعد تراست .حزب واحد ما پس از تدویر کنگره خود میتواند با احزاب متعدد جهان از احزاب لیبرال , سوسیال دموکرات تا احزاب میانه و چپ دارای روابط انترناسیونالیستی باشد.حزب ما باید بر پایه اندیشه های جهانشمول خود حزب انترناسیونالیستی باشد و در سطح جهان علیه زورگوئی, تبعیض , فقر , مرض , تخریب محیط زیست , جهانی سازی نیو لیبرال و بخاطر صلح , همکاری , آزادی و دموکراسی برزمد .

 و در فرجام

 حزب واحد ما باید با عملکرد پراگماتیک در راستای اهداف انسانی و اخلاقی خود خواهان چنان جامعه ای باشد که در آن انسان بر مبنای اراده و توانائی های خودآزادانه زندگی کرده بتواند و در امر همبستگی اجتماعی اثر گذار باشد .

 از توجه تان سپا سگذارم


April 26th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها